Hello again!
Enjoy the drills!
همه با هم
کبوترها آزاد و شاد در آسمان پرواز می کردند و از آزادی و بازی در آسمان نیلگون ( آبی ) لذت می بردند
پس از مدتی – برای رفع خستگی روی درختی نشستند
پایین درخت – دانه فراوان بود
یکی از کبوتران دانه ها را دید
آرام بال گشود و با یک چرخش خود را به پایین درخت رساند
چند تا از دانه ها را خورد
دانه ها تازه و خوشمزه بودند
دوستان خود را هم صدا کرد تا از این دانه های خوشمزه بخورند
کبوترها پایین آمدند – کنار دانه ها نشستند و مشغول برچیدن دانه شدند
وقتی که خوب سیر شدند یکی از کبوتران آماده پرواز شد
بال گشود تا پرواز کند
ولی نتوانست
احساس کرد که بندی (طنابی – ریسمانی ) به پایش گره خورده است
کبوتران دیگر نیز بال گشودند تا پرواز کنند ولی نخ های دام پای آنها را هم گرفته بود
صیاد که در کمین نشسته بود صدای بال کبوتران را شنید و خوشحال به سوی آنان شتافت